زُهَیْر بن قَیْن بَجَلیّ یکی از بزرگان قبیله بَجیله بود که در کوفه میزیست. و از فرماندهان سپاه امام حسین (علیهالسلام) درکربلا بود
ظهر عاشورا، زهیر و سعید بن عبدالله حنفی جان خویش را سپر کردند، تا امام حسین (علیهالسلام) همراه جمعی از یارانش،نماز خوف به جای آوردند.
پس از اقامه نماز، حمله دشمن شدّت یافت. زهیر و اندک یاران باقی مانده امام (علیهالسلام) با تمام توان به دفاع از آن حضرت و اهل بیتش پرداختند.
زهیر هنگام نبرد اینگونه رجز میخواند:
انَا زُهَیْرٌ وَانَا ابْنُ الْقَیْنِ • اذُودُکُمْ بِالسّیْفِ عَنْ حُسَیْنِ
من زهیرم، فرزند قین؛ شما را با شمشیر از حسین (علیهالسلام) دور میکنم.
برخى منابع، دو بیت دیگر نیز در ادامه رجز زهیر نقل كردهاند:
« انَّ حُسَيناً احَدُ السِّبْطَينِ • مِنْ عِتْرَةِ البَرِّ التَقِىّ الزِّيْنِ
ذَاكَ رَسُولُ اللَّهِ غَيْر المَيْنِ • اضْرِبُكُمْ وَلا ارى مِنْ شَيْنِ»
گاهی نیز به عنوان مژده و بشارت، خطاب به امام (علیهالسلام) اینگونه میسرود:
الْیَوْمَ نَلْقَی جَدَّکَ النَّبیَّا • وَحَسَناً وَالْمُرتَضَی عَلِیَّا
وَذَا الْجَنَاحَیْنِ الْفَتَی الْکَمِیَّا • واسد الله الشهید الحیّا
امروز جدّ تو را دیدار میکنیم، و نیز حسن (علیهالسلام) و علی مرتضی (علیهالسلام) و ذوالجناحین، آن جوانمرد شجاع –جعفر طیار– را.»
برخى منابع، مانند این اشعار را به «حجاج بن مسروق» نیز نسبت دادهاند.
نحوه شهادت زهیر بن قین
زهیر پس از نبردهای دلیرانه و کم نظیر و کشتن حدود ۱۲۰ نفر از دشمن، سرانجام به وسیله «کثیر بن عبدالله شعبی» و «مهاجر بن اوس» به شهادت رسید.
هنگامی که زهیر بر زمین افتاد، امام حسین (علیهالسّلام) به وی گفت: «خداوند تو را از رحمت خود دور نگرداند و قاتل تو را لعنت کند، به مانند کسانی که ملعون گشتند و به صورت بوزینه و خوک مسخ شدند.»
(لایبعدنک الله یا زهیر و لعن الله قاتلک لعن الذین مسخهم قردة و خنازیر)
هیر در هنگام پیوستن به امام خطاب به همراهانش گفت. هر که دوستدار شهادت است، همراه من بیاید. و گرنه برود و این آخرین دیدار من با شماست. به همسرش گفت: تو آزادی. از قرائن پیداست همسرش با او همراه شده است یا با فاصله ای اندک از رزمگاه بوده است. پس از شهادت زهیر همسر او دلهم به غلامش گفت: این کفن را بگیر و ببر و مولایت را دفن کن. غلام می رود؛ امّا با دیدن بدن امام کفن را بر او می پوشاند و باز می گردد. دلهم وی را می ستاید و آفرین می گوید و کفنی دیگر برای همسرش تدارک می بیند و به غلام می دهد